(ویس6) خدایا، حکمت قدم هایی را که برایم بر می داری، بر من آشکار کن تا درهایی را که به سویم می گشایی، ندانسته نبندم، و در هایی که به رویم می بندی به اصرار نگشایم... (متن: لاادری | 1394)
- در آستان او
- ۲۱۰
My Voices
(ویس6) خدایا، حکمت قدم هایی را که برایم بر می داری، بر من آشکار کن تا درهایی را که به سویم می گشایی، ندانسته نبندم، و در هایی که به رویم می بندی به اصرار نگشایم... (متن: لاادری | 1394)
(ویس5) روزی جیرجیرکی به خرسی رسید و گفت: دوستت دارم. خرس پوزخندی زد و گفت: این حرف ها مال فصل دل انگیز بهار است و اکنون زمستان است و فصل خواب. (متن: لاادری | زمستان 94)
(ویس4) کاش برای هر کلمه «یک ریال» می گرفتند، حداقل دیگر حرف ارزان می زدیم، نه حرف مفت... (متن: اریحا | پاییز 95)
(ویس3) دیروز در آن کوچه ی خلوت آشنا گذر کردم. همان کوچه که با خرابه ای شروع شده است و سال ها همان جا مانده. همه چیز همیشگی بود. (متن: فاطمه حسینی | وبلاگ آسمان ارغوانی | زمستان 98)
(ویس2) کاش یک نفر بود که دوستم داشت، که دوستش داشتم...
و همین را برای همیشه می گفت، و همین را برای همیشه می گفتم... (متن: لاادری | تابستان 98)