(ویس16) باز پاییز؛ پادشاه فصل ها... کاش می دانست چقدر دلتنگش شده بودم، او می آید و باز دلم می گیرد، باز لذت لرزیدن تا صبح روی بام شهر، آن هم وقتی همه خوابند، باز اختلاط اشک و باران... (متن: اریحا|پاییز 96)
- حرفـ دلـ
- ۱۸۲
My Voices
(ویس16) باز پاییز؛ پادشاه فصل ها... کاش می دانست چقدر دلتنگش شده بودم، او می آید و باز دلم می گیرد، باز لذت لرزیدن تا صبح روی بام شهر، آن هم وقتی همه خوابند، باز اختلاط اشک و باران... (متن: اریحا|پاییز 96)
(ویس15) خداوند تنها روزنه ی امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود. تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد. با پای شکسته هم می توان سراغش رفت. تنها کسی است که وقتی همه رفتند، می ماند. وقتی همه پشت کردند، آغوش می گشاید... (متن: لاادری|ویس قدیمی)
(ویس13) دفتر ساعت به ساعت سیاه تر می شود و قلم دقیقه به دقیقه فرسوده تر، و تحمل ثانیه ها، ثانیه به ثانیه سخت تر... (متن:اریحا|زمستان 97)