(ویس41) اولین بار؛ همه چیز از همان اولین بار بود که آغاز شد... درست همان اولین بار... (متن:اریحا|تابستان99)
+ با ولوم کم گوش کنید.
- حرفـ دلـ
- ۲۴۳
My Voices
(ویس41) اولین بار؛ همه چیز از همان اولین بار بود که آغاز شد... درست همان اولین بار... (متن:اریحا|تابستان99)
+ با ولوم کم گوش کنید.
(ویس39) این روزها از خواب که بیدار می شوم، قبل از اینکه آبی به دست و صورتم بزنم، می نشینم پای لب تاب. موبایلم را چک می کنم. نه پیامی آمده نه... [متن: اریحا(تابستان95) | ویس: اریحا(بهار99) | عکس: لرستان، آخرین واگن(اسفند97)]
(ویس37) زمستان می آید... کوله باری پر از برف بر زمین می گذارد، قلب ها را منجمد کرده و طراوت را می کشد... لبخند را از لبم می ستاند و زانوی غم به دستم می دهد... (متن و ویس: اریحا - فی البداهه - مریض احوال | زمستان 95)
(ویس35) آمیرزا رضای طهرانی بزرگ بازار بود. گفت حاجی خسته ام، سینه ام تنگ شده، دیگه نمی تونم نفس بکشم... (متن:فی البداهه در جمع دوستان|ویس قدیمی)