- حرفـ دلـ
- ۱۸۱
My Voices
(ویس28) و اما بگویم از خانه ی دوست، که سهراب سراغش را می گرفت و مشیری نشانی اش را می داد... دوستانمان صبح مان را با مشتی اراجیف شب کردند و شبمان را با سلسله ای از یاوه، صبح. نه ما را به جایی رساندند، نه گذاشتند به جایی برسیم... (متن:اریحا|بهار 95)
(یادگاری از روزهای تلخ بهار 95. چندباری این متن را بازخوانی کردم و رنگ و لعابش دادم و غلط هایش را گرفتم. اما هیچ کدام شان به اندازه این ویس قدیمی و بی کیفیت به دلم ننشست. از این ویس قدر یک دنیا خاطره دارم. حال و هوای صدای این ویس، همان حال و هوای زمان نوشتن متنش را دارد. ایامی که به قول استادم مرحوم دکتر اردلان جوان، رانده ز دوست بودیم و مانده ز بیگانه...)
(ویس25) شنوندگان عزیز توجه فرمایید، شنوندگان عزیز توجه فرمایید، بنا به تاییدیه سازمان بهداشت جهانی، ویروس منحوس کرونا، موسوم به کووید-19 ... (متن: اریحا|بهار 99)
(ویس24) کنار خیابان ایستاده بود، تنها، بدون چتر... به یه زن 37 ساله نمی خورد، برای من همون دختر 27 ساله بود... (متن: لاادری|بهار 99)
(از 10، صادقانه نمره بدید، ممنون 🌷)
(ویس22) دلم به چیزهای ساده ای خوش بود، به بوییدن گل های سرت، بافتن موهات، به اینکه برای حتی یکبار هم که شده، گره روسری ات با سر حرف من باز شود... (متن: داود سوران|بهار 97)