(ویس19) خدایا چشمان مرا از من مگیر، که پدرم هرگز چشم های من نخواهد شد...
و پاهای مرا از من مگیر، که برادرم هرگز مرا راه نخواهد برد... (متن:اریحا|تابستان 98)
- در آستان او
- حرفـ دلـ
- ۲۳۷
My Voices
(ویس19) خدایا چشمان مرا از من مگیر، که پدرم هرگز چشم های من نخواهد شد...
و پاهای مرا از من مگیر، که برادرم هرگز مرا راه نخواهد برد... (متن:اریحا|تابستان 98)
(ویس10) از رئیس و وزیر و وکیل بگیر، تا شهردار و مدیر و معاون، همه و همه دزد و دزد زاده و دزد پرورند...
فاتحه بخوان بر این مملکت... (متن:اریحا|تابستان95)
(ویس1) من نه شاعرم، نه ترانه سرا، نه گوینده و نه هیچ اصطلاح دیگری که دارای تعریف معینی باشد. من یک انسان هستم که از انسانیتش معلق شده و با تکلیفی نامشخص به انتظار هیچ نشسته و از این همه فقط نوشتن و خواندن و گوش دادن به متن های بر آمده از دلش، آرامش می کند. (متن: اریحا | زمستان 98)