خدایا چه مرگم شده؟

(ویس33) پشت میز می نشینم، عینکم را بر می دارم و شیشه هایش را «ها» می کنم. به بخار فنجان نگاه می کنم که چگونه غرق در سکوت اتاق محو می شود، سر خودکار را به لب می کشم و پوست لبم را با دندان می کنم... خدایا چه مرگم شده؟ (متن:اریحا|پاییز 96)

این من و ما، تو نمی شود!

(ویس32) ما در کنار هم به تناقض رسیده ایم، باشد برو این من و تو ما نمی شود. (شعر:علی دائمی|ویس قدیمی)

مترسک

(ویس31) ای مترسک ها کلاغی را که از خود رانده اید، روزگاری از تبار طوطی و طاووس بود. (شعر:علی دائمی|زمستان 96)

قرار بود برگردد...

(ویس30) وقتی ساکش را انداخت روی دوشش و از خانه بیرون رفت، زار زار گریه کردم، اما رفت... قرار بود نیمه شعبان برای مراسم نامزدی و بله برون برگردد اما... (متن:طیبه مزینانی|کتاب مجاوران خورشید|بهار 99)

وقتی که نامت را...

(ویس29) دل مرد را بشکنید، کمرش را بشکنید، قلبش را بشکنید، اما... (متن:لاادری|بهار99)

۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ . . . ۹ ۱۰ ۱۱
המעצב: ארפאן כל הזכויות שמורות ליריחו